دلنوشته های وحید کیاپور

فرهنگی.ادبی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۱۲ فروردين ۹۹، ۱۶:۰۶ - علی شبانه
    همم...

وقتی همه خواب بودند

چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۰۱ ب.ظ





یکی اینجا هست که برای یک لحظه با تو بودن بی تابی می کند...

یکی  اینجا هست که  بوی موهایت را  لای بوته های گل رز جستجو می کند....

یکی اینجا هست که شمیم نفسهایت را در نافه ی مشکین اهوان پی جوست ..

عزیزمن ! تو تک دانه مرواریدی که چه خوشبخت بودم اگر  می آرامیدی  به  ارامش  در صدف وجود


بی مقدارم تا در آغوشم نوای عشق زمزمه کنی و مشق مهر کنی ...

باری عزیزم !  امشب تاسحر در این گوشه ،  زاویه نشین دعایم برای تو ، برای تو که عزیزی و آرزو ...

نازنینم بیارام اسوده که بجای تو ، چشمانی منتظر امدنت بیدار می ماند تا سحرگاهی که

می روی چشم خواب الودم مرا به رسوایی  چله نشینی عشق تو گواهی ندهد . بیدار می مانم

تا سرخی چشمان غمینم مرا به بی تابی عشق تو هوار نکشد ...

عزیز راه دورم ... اسوده بیارام که امشب دلی بجای تو ،  اشوب  و چشمی به انتظار امدنت و

گوشهایی  منتظر شنیدن خرد شدن برگهای رنگارنگ پاییز زیر گامهای خرامانت است..

من و خزان به انتظارت هستیم .خزان امسال چه زیباست باتو .. جشنواره ی رنگها و زیباییهاست

باتو...

یادت باشد  من و خزان منتظرت هستیم ..

یادت باشد... 


#وحیدکیاپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی